نولتون

نولتون

نولتون

نولتون

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

شعر در مورد رودخانه ؛ 70 شعر کوتاه در مورد رودخانه

پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۶:۱۱ ق.ظ

شعر در مورد رودخانه

شعر در مورد رودخانه

در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد رودخانه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

دست‌های تو انگار

سیم‌های تارند

که ترانه‌های حرام را پنهانی

در آتش رودخانه‌های‌شان حفظ می‌کنند،

رودهایی روشن

که صورت سربازهای شکست‌خورده را

در آتش زخم‌ها می‌شویند

شعر در مورد رودخانه

چشمانت

دو رودخانه ی تشنه اند

که از پس نیزارهایش

محموله ی ممنوعی حمل می شود

شعری در مورد رودخانه

بوسه هاى تو

زانوهایم را سست مى کند

شبیه درختى که خوشحال است

بعد در جنگل جادویى موهایت

تکیه مى دهم به یک آغوش همیشگى

مثل یک رودخانه ى عاشقِ ستاره

حالتى از یک رویاى کهنه

این بار

اما دیگر مى ایستم و مى بوسم ات

درست پیشِ چشمِ همه.

شعری در مورد رودخانه

و تو

می‌دانم

عوض نخواهی شد

همان‌گونه که بودی

گریزپا

پرطغیان و تغیّر

ویران‌گر

رودخانه‌ی آتش…!

شعر در مورد گذر رودخانه

تنها گریستم و گریستم و او

بر رودخانه ی اشک‌هایم

قایقی به آب انداخت

و از هر آه تلخ و سردم

بادبانش را جانی دوباره بخشید

شعر نو در مورد رودخانه

به تصویر زیبای تو نگاه می کنم

و مهربانی ات …

که حتی از پشت قاب شیشه ای هم

به من لبخند می زند.

دلتنگی ات

رودخانه ای ست

که به دریا نمی رسد…!

شعر کوتاه در مورد رودخانه

اگر فقط چشم هایت آبی بود

آواز دریا

در رودخانه ی چشم هایم شنیدنی بود،

اگر و فقط اگر

اتاقم درخت اناری داشت

به فصل چیدن

جای دست هایت

بر دیوارها پنجره می رویید

کلمه اگر بودم

لابد

در دست های تو شعر می شدم

حتی اگر چشم هایم آبی نبود.

شعر کودکانه در مورد رودخانه

بر فرو رفتگی های این سنگ

دست بکش

و قرن ها

عبور رودخانه را حس کن!

سنگ ها

سخت عاشق می شوند

اما فراموش نمی کنند!

شعر زیبا در مورد رودخانه

در آغوش تو

رودخانه ها جریانی عمیق داشتند

دریاها می خروشیدند

زمین می چرخید

در آغوش تو

همه چیز بود

اما عشق حرکتی نداشت.

شعری در مورد گذر رودخانه

چگونه رود می رود به سمت بیکرانه ها

که ابر گریه می کند برای رودخانه ها

دو بیت شعر در مورد رودخانه

دلتنگی

رودخانه ای ست

که به هیچ دریایی

 نمی ریزد.

شعری درباره رودخانه

چطور باور کنم

که تنها یک گلوله تو را از من گرفت

تازه رودخانه می خواست شال کمرت باشد

و باران طوری می آمد

که درست روی دست راست تو بود

بهار می آمد تا از دست راست تو

نشانی روستا ها را بگیرد

شعر درباره گذر رودخانه

همه چیز کنار تو لطیف است

پونههای لب رودخانه

سنگی که در آب می اندازی

و کلمات بی رحمی که بر زبان می آوری

صدایت

شب آرامی ست

که جنگل را در بر می گیرد

و آخرین شعله های آتش را

در من خاموش می کند

شعر زیبا در مورد گذر رودخانه

بعد رفتنت

رودخانه ای از این اتاق گذشت

و من

نه سیبی سرخ بودم

که به دست های کسی برسم

نه برگی خشک

که جایی گیر کنم

قایقی کاغذی بودم

پر از کلماتی از تو.

شعری زیبا در مورد گذر رودخانه

شب‌ها می شود از کنار رودخانه به آغوش تو آمد

می شود کنار رودخانه را بوسید

آغوش تو را جاری کرد

می شود حتی آنقدر درون آغوش تو ماند

تا رودخانه ای جاری شود

شعر کوتاه درباره گذر رودخانه

سال‌ها پیش

من و تو

در تمام کوچه‌های این شهر

با هم قدم زدیم

تو

بر لب جاری‌ترین رودخانه شهر

مرا بوسیدی

و من

زیر سایه درختان این شهر

غزل غزل عاشقت شدم

شعری زیبا درباره گذر رودخانه

تو نیستی

این باران بیهوده می‌بارد

ما خیس نخواهیم شد

بیهوده این رودخانه‌ی بزرگ

موج بر می‌دارد و می‌درخشد

ما بر ساحل آن نخواهیم نشست

شعر نو درباره رودخانه

مثل رودخانه ای که در دریا نیست می شود،

خودت را از هستی جدا نپندار، به آن بپیوند.

شعر کوتاه درباره رودخانه

سهم زنها از رودخانه ها

تنها پل هایی است

که پشت سر آدمها خراب شده اند!

شعری کوتاه درباره رودخانه

جاده های بی پایان را دوست دارم

دوست دارم باغ های بزرگ را

رودخانه های خروشان را

من تمام فیلم هایی که در آنها

زندانیان موفق به فرار می شوند

دوست دارم

شعر کودکانه درباره رودخانه

رودخانه ها

به یادم می آورند

که

انشعاب دریا

بر تن برهنه زمین

یعنی چه

آن وقت

اگر روزی

من هم جاری شدم

تمام انشعاب تو را به جان خریده ام

شعری زیبا درباره رودخانه

زمانی که پدیدار می‌شوی

تمامی رودخانه‌ها به نغمه در‌می‌آیند

در تن من

شعری درباره گذر رودخانه

تو می ایستادی و با دستهایت

تمام شکوفه ها را جمع می کردی

تو می خندیدی

و قایق ها به دنبال هم رودخانه را رنگی می کردند

چقدر همه چیزخوب بود

و من نمی فهمیدم تمام می شود

تمام می شود

متن در مورد سگ

اگر گنج‌ ناپدید منی‌،

اگر زخم‌ دریده‌ یا صلیب‌ گور منی‌،

اگر من‌ یک‌ سگم‌ُ تو تنها صاحبمی‌،

مگذار شاخه‌یی‌ که‌ از رود تو برگرفته‌ام‌

و برگ‌های‌ پاییزی‌ اندوه‌ بر آن‌ نشانده‌ام‌ را

شعر دو بیتی در مورد رودخانه

همه چیز را دوباره می سازیم

دوباره می رقصم میان دره ها و

رودخانه ادامه ی دامنم می شود.

شعر در وصف رودخانه

از شوق به هوا می پَرم، چون کودکی‌ ام

و خوشحال که هنوز

معمای سبز رودخانه از دور

برایم حل نشده است

آری، از شوق به هوا می پرم

و خوب می دانم

سال هاست که مرده ام…!

شعری در وصف رودخانه

وقتی که با تو به رقص برمی خیزم

پاهایم سنبله های گندم می شوند

و گیسوانم

طولانی ترین رودخانه ی جهان!

شعر رودخانه

از تمامی ِ رودهایی که به چشم دیده ام

رودخانه تویی 

از سراسر ِ جاده هایی که عبور کرده ام

جاده تویی

چرا که هیچ رودخانه‌ای از دور غرقم نکرد

چرا که هیچ جاده ندیده ام

نرفته در آفاقش گم شوم

شعر رودخانه و سنگ

یادت هست

گنجشکان در دست های ما

دانه می خوردند؟

و موهایت

در رودخانه های جهان می ریخت

شعر رودخانه ها

من حتی صدای کو ه ها را می شنوم

که روی کناره های آبی شان

بالا و پایین می پرند و قهقهه می زنند

و کمی پایین تر توی آب

ماهی ها گریه می کنند

و اشک شان رودخانه می شود

شعر رودخانه نیما یوشیج

اشک های تو

شانه ام را خیس می کند

و زخم سال های پیش را می سوزاند

در تو کدام رودخانه می گرید

و ماهی در آستین کدام رود

دانلود شعر رودخونه ها

از میلیون‌ها سنگ همرنگ

که در بستر رودخانه بر هم می‌غلتند

فقط سنگی که نگاه ما بر آن می‌افتد زیبا می‌شود

رودخانه شعر نو

تصویرت را در آب دیدم

تو رفتی

من به دنبال رودخانه راه افتادم …

شعر درباره رودخانه

ماتیلده رودخانه ای است

جاری از سرزمین قلبم

و زورق ها

چه با شکوه در می نوردند

مرا در بی کرانگی نام شکوهمند تو

ماتیلده!

شعر گذر رودخانه

از لحظه ای که با شب هم بستر شدم

از میان تمامی ستارگان

چشمان تو را

تنها چشمان تو را برگزیدم

و از تمامی رودخانه ها

اشکت را.

شعر برای رودخانه

ما با همیم

کاملیم، چون یک رودخانه

چون تک دانه ای شن

متن شعر رودخونه ها

نقشه‌های جهان به چه درد می‌خورند

نقشه‌های تو را دوست دارم

که برای من می‌کشی

خطوط مرزی و رودخانه‌ها … متروها … خانه‌ها

نقشه‌ی کوچک‌ات را دوست دارم

که دیده‌بانان چهار سویش

از برج مراقبه با صدای بلند با هم صحبت می‌کنند

و من این‌سو تا آن‌سویش را

با غلتی طی می‌کنم .

دانلود شعر رودخانه ها رامش

ما، در همان رودخانه، دیگربار

آب‌بازی خواهیم کرد در بند کردن لحظه‌ی هراسها

شعر در کنار رودخانه نیما یوشیج

چه می شد اگر خدا، آن که خورشید را

چون سیب درخشانی در میانه‌ی آسمان جا داد،

آن که رودخانه ها را به رقص در آورد، و کوه ها را بر افراشت،

چه می شد اگر او، حتی به شوخی

مرا و تو را عوض می کرد

مرا کمتر شیفته

تو را زیبا کمتر

شعر در کنار رودخانه از نیما یوشیج

 جای نخجیر و رودخانه آب

خیل و صحرا نشینش از هر باب

دانلود آهنگ رودخونه ها

 ای آنکه خانه در ره سیلاب می کنی

بر خاک رودخانه نباشد معولی

دانلود آهنگ رودخونه ها آوا

 قضا کرد آن زمین را رودخانه

بماند آن بند بر شه جاودانه

دانلود آهنگ رودخونه ها از مرجان

 دل خانه درین عالم بیگانه نگیرد

قاصد بدیاری که رودخانه نگیرد

دانلود ترانه رودخونه ها

چون سنگ کوچکی ته یک رودخانه ام

اینگونه است در غم تو روزگار من

دانلود آهنگ رودخونه ها از آوا

با غمزه ای کشیده به جریان جزرو مد

دریــا و رودخانـــه و جــــوی وسراب را

دانلود اهنگ رودخونه ها با صدای آوا

وقتی عاشقم احساس می‌کنم

دنیا وطن من است

می‌توانم از روی دریا بگذرم و هزاران رودخانه را رد کنم

می‌توانم بدون گذرنامه این طرف و آن طرف بروم

مثل کلمات مثل افکار

شعر درباره رودخانه کارون

زبانِ تو را می فهمم

مثل گلوله ای که زبانِ تفنگ را می فهمد

مثل رودخانه ای که زبانِ ماهی را می فهمد

زبانِ سنگ را

شعری درباره رودخانه

موهایت

ادامه ی یک رودخانه است

و دستانت

ادامه ی یک درخت

شعری در مورد رودخانه

دو رودخانه ی عشق من و تو شط شده بود

ولی دریغ که راهش به باتلاق افتاد

شعری در مورد رودخانه

عطش من به تو را

همه رودخانه های جهان

فرو نتوانند

نشاند

شعر درباره گذر رودخانه

اگر قلبم برای تو اشک نمی ریخت

زمین هرگز چشمه و دریا و رودخانه ای داشت اینک ؟

شعری درباره ی رودخانه

بیا با من زندگی کن

تا بنشینیم

روی صخره‌ها

کنار رودخانه‌های کم‌عمق

شعر کودکانه درباره رودخانه

بر فرو رفتگی های این سنگ

دست بکش

و قرن ها

عبور رودخانه را

حس کن

سنگ ها سخت عاشق می شوند

اما

فراموش نمی کنند

شعر کودک درباره رودخانه

در آغوش تو باد می وزید

ستاره سوسو می زد

ماه می تابید

در آغوش تو

رودخانه ها جریانی عمیق داشتند

شعری درباره گذر رودخانه

موج را که فرا بخوانی

دریا نزد تو می آید

با رودخانه ای بی پایان برای تو

شعر درمورد گذر رودخانه

احساس می کنم

جنگل

به طرف شهر می آید

احساس می کنم

نسیم در جانم می وزد

احساس می کنم

می شود

در رودخانه آسفالت پارو زد و

قایق راند

همه این احساس ها را

عشق تو به من بخشیده است

شعر گذر از رودخانه

فرصتی بخواهید

تا گیسوان خود را در آفتاب کنار رودخانه

شانه بزنید

شعر برای گذر رودخانه

آنقدر خلافِ موج

شنا خواهم کرد

تا رودخانه

مسیرش را عوض کند

یا غرق شوم

در خوابی

که برای تو دیده‌‌ام

شعر دربارهی گذر رودخانه عمر

در حالی که درب را به روی روز می بندیم

عشق من

از میان تاریکی با من عبور کن

چشمانم را در آسمانت جای ده

و خونم را چونان رودخانه ای عظیم گسترده کن

شعری درمورد گذر رودخانه

حالا که آمده ای

قبول کن

جاده ها به جایی نمی رسند

این بار از مسیر رودخانه می رویم

شعری برای گذر رودخانه

به یاد خواهی آورد

روزی پرنده ای را خیس از عشق

یا رایحه ای شیرین را

و بازی رودخانه ای که قطره قطره

با دستان تو عشق بازی می کند

شعر درباره ی گذر رودخانه

همچون رودخانه ها به جستجوی دریا

حتی ژرف تر از آنها

جان من به جستجوی توست

شعری برای رودخانه

آن گل زودرس چو چشم گشود

 به لب رودخانه تنها بود

 گفت دهقان سالخورده که :

حیف که چنین یکه بر شکفتی زود

 لب گشادی کنون بدین هنگام

 که ز تو خاطری نیابد

سود

شعر رودخانه خروشان

در کنار رودخانه من فقط هستم

خسته ی درد تمنا،

چشم در راه آفتابم را.

چشم من اما

لحظه ای او را نمی یابد.

شعر رودخانه کارون

حالا به من بگویید

 کجای دریا ها جنگ است

که رودخانه ها باز

با آستین پر از سنگ می روند ؟

شعر رودخانه برفی

آن ها که ریشه های رودخانه را می دانند و درخت هزار

شاخه ی دلتا را

 همیشه از کناره ی نیزاری می روند

که در میانه ی آن در نا مجسمه ی هجرت است

شعر رودخانه و جنگل

نیمه دیده نشده رویا

 خود را میان سایه و رنگ های گریزان جا می زند

 که به رودخانه گریزد

قطاری گذشته است به سرعت

و دست جدای عروسکی

 میان علف های حاشیه ریل

بازمانده به دنبالش

متن شعر رودخونه ها رامش

به آب رودخانه اگر بنگری

صدا و شکل دل بی قرار زمین بر تو عرضه می کند

متن ترانه رودخونه ها

آن قدر به این سو نیامدی

 تا از سیلاب بهاره ی عمر تو

 رودخانه عریض تر شد

متن اهنگ رودخونه ها مرجان

 شب

 رودخانه

 با کلماتی که گاه گاه

 آموخت از مکالمه ی ابر و دره ها

 آهنگ روستایی و سیال آب را

 پرداخت در ستایش گل

 

مطالب پیشنهادی

  • شمس فرجی

ناب ترین اشعار فاضل نظری

دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۴۳ ق.ظ

ناب ترین اشعار فاضل نظری

اشعار فاضل نظری ، اشعار عاشقانه فاضل نظری ، اشعار جدید اشعار فاضل نظری

در این مطلب از سایت تفریحی جسارت گزیده ای از بهترین اشعار فاضل نظری را برای شما عزیزان تهیه کرده ایم.در ادامه توضیحاتی در مورد این شاعر گرانقدر و کتاب های ایشان برای شما آورده ایم. اگر علاقه مند به خواندن اشعار نزار قبانی هستید روی لینک کلیک کنید.

بیوگرافی فاضل نظری

این شاعر گرانقدر متولد سال 1358 در شهرستان خمین است. او استاد دانشگاه و مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.تحصیلات ابتدایی خود را در خمین و خوانسار گذرانده است.در سال 1376 برای تحصیل در رشته مدیریت به تهران آمد و دارای دکترای رشته مدیریت تولید و عملیات در دانشگاه شهید بهشتی است.

کتاب های فاضل نظری

گریه‌های امپراتور

اقلیت

آن‌ها

ضد

کتاب

اکنون

اشعار زیبای فاضل نظری

هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد 

آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد

گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم

به پریشانى گیسوى تو سوگند، نشد

اشعار فاضل نظری

خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند 

تا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد

من دهان باز نکردم که نرنجی از من

مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد

اشعار فاضل نظری دانلود

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند

بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد

اشعار فاضل نظری پی دی اف

نسبت عشق به من نسبت جان است به تن

تو بگو من به تو محتاج ترم یا تو به من

زنده‌ام بی تو همین قدر که دارم نفسی

از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن…

اشعار فاضل نظری کتاب اقلیت

بامت بلند باد

که دلتنگی ات مرا

از هرچه هست

غیر تو بیزار کرده است.

شعر فاضل نظری خداحافظی تلخ

چشمت  به چشم ما و دلت پیش دیگری‌ست

جای گلایه نیست! که این رسم دلبری‌ست

 هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست

تنها گناه آینه‌ها زودباوری‌ست.

دانلود کتاب اشعار فاضل نظری

 هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست

تنها گناه آینه‌ها زودباوری‌ست.

دانلود اشعار فاضل نظری برای موبایل

شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی‌ست

که آنچه در سر من نیست بیم رسوایی‌ست

چه غم که خلق به حسن تو عیب می‌گیرند

همیشه زخم زبان خون‌بهای زیبایی‌ست

دانلود تمام اشعار فاضل نظری

اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب

که آبشارم و افتادنم تماشایی‌ست

 شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد

که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست

فایل پی دی اف اشعار فاضل نظری

کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من

صدای پَر زدن مرغ‌های دریایی‌ست

اشعار فاضل نظری در کتاب ضد

سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد

اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد

 من و تو پنجره‌های قطار در سفریم

سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد.

اشعار جدید فاضل نظری کتاب ضد

سکه‌ی این مهر از خورشید هم زرین‌تر است

خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین‌تر است

رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت

می‌روی اما بدان دریا ز من پایین‌تر است

شعر فاضل نظری به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

ما چنان آیینه‌ها بودیم، رو در رو ولی

امشب این آیینه از آن آینه غمگین‌تر است

گر جوابم را نمی‌گویی، جوابم کن به قهر

گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین‌تر است

شعر امام رضا فاضل نظری

سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم نکن

بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین‌تر است.

شعر فاضل نظری خداحافظی تلخ

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم

حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر

مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

شعر فاضل نظری عاشقانه

چیزی که میان تو و من نیست غریبی است

صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت

اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم

شعر فاضل نظری جدید

از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا؟

بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران

آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم

شعر فاضل نظری امام حسین

بگذار اگر این‌بار سر از خاک برآرم

بر شانه‌ی تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوست

ناراضی‌ام، امّا گله‌ای از تو ندارم

شعر فاضل نظری امام رضا

در سینه‌ام آویخته دستی قفسی را

تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم

از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس‌از تو

حتی ننشسته‌ست غباری به مزارم

شعر فاضل نظری عشق

ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌روز

روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

 نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت

یک‌بار به پیراهن تو بوسه بکارم

شعر فاضل نظری محرم

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار

تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم.

شعر فاضل نظری زیبا

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

ای موی پریشان تو دریای خروشان

بگذار مرا غرق کند این شب مواج

شعر فاضل نظری به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

 ای کشته ی سوزانده ی بر باد سپرده

جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

شعر عاشقانه کوتاه فاضل نظری

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی

صندوقچه ای را که رها گشته در امواج

شعر عاشقانه جدید فاضل نظری

ای که برداشتی از شانه‌ی موری باری

بهتر آن بود که دست از سر من برداری

 ظاهر آراسته‌ام در هوس وصل، ولی

من پریشان‌ترم از آنم که تو می‌پنداری

شعر عاشقانه غمگین فاضل نظری

هرچه می‌خواهمت از یاد برم ممکن نیست

من تو را دوست نمی‌دارم اگر بگذاری

 موجم و جرأت پیش آمدنم نیست، مگر

به دل سنگ تو از من نرسد آزاری

شعر عاشقانه زیبا فاضل نظری

بی‌سبب نیست که پنهان شده‌ای پشت غبار

تو هم ای آینه از دیدن من بیزاری؟!

شعر عاشقانه ی فاضل نظری

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلن به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم.

شعر فاضل نظری جدید

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

جدیدترین شعر فاضل نظری

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم.

شعر های جدید فاضل نظری

عقل بیهوده سر طرح معما دارد

بازی عشق مگر شاید و اما دارد

با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت

سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد

اشعار فاضل نظری درباره امام حسین

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست

آینه تازه از امروز تماشا دارد

بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند

قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد

شعر فاضل نظری در مورد عشق

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است

چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد.

شعر عشق از فاضل نظری

موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد

رود را از جگر کوه به دریا بکشد

گیسوان تو شبیه ‌است به شب اما نه

شب که اینقدر نباید به درازا بکشد

شعر عشقی از فاضل نظری

خودشناسی قدم اول عاشق شدن است

وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد

عقل یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم

هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد

شعر زیبااز فاضل نظری

زخمی کینه‌ی من این تو و این سینه‌ی من

من خودم خواسته‌ام کار به اینجا بکشد

یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری‌است

وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد

زیباتری شعر فاضل نظری

من خود دلم از مهر تو لرزید, وگرنه

تیرم به خطا می رود اما به هدر, نه!

دل خون شده وصلم و لب های تو سرخ است

سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر, نه

شعر بسیار زیبای فاضل نظری

با هرکه توانسته کنار آمده دنیا

با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!

بد خلقم و بد عهد زبانبازم و مغرور

پشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟

اشعار فاضل نظری

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد

یک بار دگر, بار دگر, بار دگر … نه

اشعار فاضل نظری دانلود

بعد از این بگذار قلب بی‌قراری بشکند

گل نمی‌روید، چه غم گر شاخساری بشکند

باید این آیینه را برق نگاهی می‌شکست

پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند

اشعار فاضل نظری پی دی اف

گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه‌ام

صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند

شانه‌هایم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه

تخته‌سنگی زیر پای آبشاری بشکند

اشعار فاضل نظری کتاب اقلیت

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست   

دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا               

دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟

اشعار فاضل نظری ، hauhv thjqg kzvd ، بهترین اشعار فاضل نظری ، اشعار جدید فاضل نظری

عکس بسیار زیبای فاضل نظری و رامبد جوان در برنامه خندوانه. برای دیدن عکس های فاضل نظری و عکس های جدید رامبد جوان روی لینک کلیک کنید.

شعر فاضل نظری خداحافظی تلخ

گل محمدی من مپرس حال مرا!

به غم دچار چنانم که غم دچار من است

دانلودکتاب اشعار فاضل نظری

از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش

چاره‌ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟

دانلود اشعار فاضل نظری برای موبایل

چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر

قربان آن گلی که مرا خوار کرده است

دانلود تمام اشعار فاضل نظری

امکان رستگاری من گر نبوده است

بیهوده آزموده مرا بارها خدا.

فایل پی دی اف اشعار فاضل نظری

تاوان عشق را دل ما

هر چه بود داد

چشم انتظار باش

در این ماجرا تو هم…

اشعار فاضل نظری در کتاب ضد

شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد

می توان سوخت اگر اَمر بفرماید عشق…

اشعار جدید فاضل نظری کتاب ضد

بعد‌ از این ‌در دل من، شوق رهایی هم نیست

این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن

شعر فاضل نظری به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

چو قناری به قفس…؟

یا چو پرستو به سفر…؟

هیچیک! من چو کبوتر، نه رهایم نه اسیر…!

شعر فاضل نظری

‎اُطلِبُ العشق مِنَ المهدِ الی تا به ابد !

‎باید این جمله برایِ همه دستور شود

شعر فاضل نظری خداحافظی تلخ

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد

تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می‌کند؟

هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست

خانه‌ی من با خیابانها چه فرقی می‌کند؟

شعر فاضل نظری عاشقانه

کفن برف کجا، !

پیرهن برگ کجا ؟!

خسته ام ، مثل درختی که از آذر ماهش …

شعر فاضل نظری جدید

زمین از آمدن برف تازه خشنود است

من از شلوغی بسیار رد پا بیزار…

شعر فاضل نظری امام حسین

هرچه می خواهمت از یاد برم ممکن نیست

من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری

شعر فاضل نظری امام رضا

برکه ای گفت به خود :”ماه به من خیره شده !”

ماه خندید که “من چشم به ‘خود’ دوخته ام !”

شعر فاضل نظری عشق

دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست؟

خداوندا دعای دوستان را بی اثر گردان…

شعر فاضل نظری محرم

جز خودم هیچکسی در غم تنهایی من

مثل فواره سرِ گریه به دامان نگرفت

شعر فاضل نظری زیبا

سفر بهانه‌ ی دیدار و آشنایی ماست

از این به بعد سفر مقصد نهایی ماست

شعر فاضل نظری به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

عشق رازیست

که تنها به خدا باید گفت…

چه سخن ها که خدا

با من تنها دارد…!

شعر عاشقانه کوتاه فاضل نظری

تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست

وگرنه فاصله ما هنوز یک قدم است

شعر عاشقانه جدید فاضل نظری

از مضحکه ی دشمن تا سرزنش دوست

تاوان تو را می دهم اما به چه قیمت؟!

شعر عاشقانه غمگین فاضل نظری

ای چشم تو بیمار،گرفتار،گرفتار

برخیز چه پیش آمده این بار علمدار

گیریم که دست و علم و مشک بیفتد

برخیز فدای سرت انگار نه انگار

شعر عاشقانه زیبا فاضل نظری

خواستم با غم عشقش بنویسم شعری

گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست

شعر عاشقانه ی فاضل نظری

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین

آبروداری کن ای زاهد، مسلمانی بس است!

شعر فاضل نظری جدید

مپرس حال مرا روزگارم یارم نیست

جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست

نهال بودم و درحسرت بهار ولی

درخت می شوم و شوق برگ وبارم نیست

جدیدترین شعر فاضل نظری

شبی به لطف بیا برمزار من شاید

بروید آن گل سرخی که برمزارم نیست

شعر های جدید فاضل نظری

مرا ای ماهیِ عاشق

رها کن، فکر کن من هم

یکی از سنگ هایِ

کوچکِ افتاده در نهرم

اشعار فاضل نظری درباره امام حسین

آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید

اکنون به خانه آمده اما عوض شده است

شعر فاضل نظری در مورد عشق

شادم تصور میکنی وقتی ندانی…

لبخندهای شادی و غم فرق دارد

برعکس می‌گردم طواف خانه‌ات را…

دیوانه‌ها آدم به آدم فرق دارد…!

شعر عشق از فاضل نظری

تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت

خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

شعر عشقی از فاضل نظری

گفتم از قصه عشقت گرهى

باز کنم

به پریشانى گیسوى تو

سوگند نشد

خاطرات تو و دنیای

مرا سوزاندند

تا فراموش شود یاد تو

هرچند نشد

شعر زیبااز فاضل نظری

بیقرار توام و در دل تنگم گله هاست   

آه !بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست

اشعار فاضل نظری

  • شمس فرجی